Quantcast
Channel: صفحه ۱۴ - روزنامه جهان صنعت
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1710

14

$
0
0

گفت‌و‌گو با مجرمی از جنس دیگر : مادری که ناخواسته قاتل شد

مهتا حیاتی- باز دادگاه شاهد حضور زنی است که به اتهام داشتن رابطه نامشروع و قتل همسر در انتظار محاکمه است. از این شعبه اوایل سال شاهد خبر هولناکی درخصوص قتل یک پدر خانواده توسط دختر 15 ساله با همدستی مادرش بودیم. بیتا نوجوان 15 ساله در مراحل بازپرسی اعتراف کرد که نقشه قتل پدر را مادرش کشیده و حتی اجرا کرده است آنها به شکل برنامه‌ریزی شده از صبح با آبمیوه مسموم به سم مرگ موش و با کتلتی آغشته به این سم پدر را بی‌حال و مسموم کرده بودند و وقتی پدر خواسته بود تا خود را نجات دهد با وارد کردن ضربات متعدد چاقو او را از پای درآوردند و به خیابان انداخته بودند...
در یکی از دادسراهای عمومی تهران تصادفا با زنی برخورد می‌کنم که مشابه چنین داستانی را تجربه کرده دستبند به دست، سر تکیه داده به دیوار و چشم دوخته به جایی که هیچ کجا نیست، انتظار می‌کشد. کنارش می‌نشینم و مردد نگاهش می‌کنم آیا حال و حوصله حرف زدن با من را خواهد داشت و اینکه چگونه شروع کنم که با من همکاری کند!
او متهم است که به‌طور پنهانی با مرد جوانی در ارتباط بوده و وقتی همسرش این دو را در خانه خود می‌بیند به آنها حمله‌ور می‌شود. این دو نیز با ضربات جسمی سنگین ظاهرا گلدانی که در خانه بوده او را از پای درآورده‌اند. سر و صدا و لباس خون‌آلود آنها موجب می‌شود تا یکی از همسایه‌ها پلیس را مطلع کند و یکی  پس از دیگری دستگیر می‌شوند. در کنار او هستم با گوشه چشم سر تا پایم را نگاه می‌کند نگاهش هزاران معنی مبهم دارد از خوشبختی خودم شرمنده می‌شوم و از کارم که فقط می‌خواهد داستان تکراری زن بی‌سرپناهی را گزارش کند که سال‌هاست هیچ محکمه و قانون مردانه‌ای برای حمایت از او کاری نکرده است. او نیز به قتل همسر متهم است شاید به گناهی بدتر؛ رابطه نامشروع با پسری جوان آن هم پس از 22 سال زندگی مشترک و داشتن یک دختر دانشجوی 20 ساله و پسری 12 ساله از منطقه‌ای نه پایین شهر که محتاج نان شب بوده است از حوالی نقطه‌ای که گفته می‌شود از سعادت،‌آباد است! بی‌سواد هم نیست لیسانس یک دانشگاه دولتی را دارد اما روی نیمکتی نشسته است که بیتا و مادرش از حوالی ریل‌های راه‌آهن چند ماه پیش نشسته بودند.
سرانجام سر صحبت باز می‌شود... چرا اینجایی؟
چرا اینجام؟
مکثی طولانی می‌کند انگار دارد تمام گذشته‌اش را از کودکی مرور می‌کند، شاید هم تمام رنج‌های 22 سال زندگی مشترکش را. 45 سال بیشتر ندارد... از او می‌پرسم: می‌خواهی از اول شروع کنیم... و او شروع می‌کند: من در بخش یک شهرستان کوچک متولد شدم سومین دختر یک خانواده‌ام. مادرم دخترزا بود و ما مدام تحقیر می‌شدیم! و با تولد برادرم به هیچ انگاشته شدیم پدرم سخت‌گیر بود و برای فرار از دست او 15 سالگی ازدواج کردم با مردی که 15 سال از من بزرگ‌تر بود اما به درس علاقه داشتم دیپلم گرفتم و در یک دانشگاه دولتی در تهران پذیرفته شدم. همسرم مشکل داشت و ما بچه‌دار نمی‌شدیم. من  در دانشگاه همکلاسی‌های تحصیلکرده و خواستگارهایی داشتم بالاخره به دلیل بچه‌دار نشدن پس از پنج سال زندگی مشترک طلاق گرفتم با وجود آنکه به زودی لیسانسم را می‌گرفتم اما سرکوفت‌های پدرم تمامی نداشت این‌بار نه به خاطر جنسیت بلکه به خاطر مطلقه بودن آن هم در سن 21 سالگی. مرتب می‌گفت اگر برگردم به شهرمان آبروی او می‌رود در تنگنا بودم سرانجام با بهروز آشنا شدم او هم از من 17 سال بزرگ‌تر بود اما پولدار و آرام به نظر می‌رسید چند باری مسیر دانشکده تا خوابگاه مرا رساند و من احساس اعتمادی که از پدرم توقع داشتم یا امنیتی که از همسر اولم می‌خواستم را در او پیدا ‌کردم. او حاضر شد با من ازدواج کند به خواستگاری‌ام آمد اما درست سر سفره عقد متوجه شدم که او یک همسر و سه فرزند دارد همان‌جا در کمال آرامش گفت خودت هم که کرم خورده‌ای! منظورش مطلقه بودنم بود. موقع خواندن میزان مهریه نیز ناگهان 400 سکه را به 40 سکه کاهش داد دهان همه باز مانده بود اما آبروی پدرم در میان بود و او حاضر نبود دوباره به خاطر من به خیال خودش آبروریزی شود و عروسی به هم بخورد برای همین چیزی نگفت. دنیا دور سرم می‌چرخید و من ناگهان با یک دروغ یک رفتار رندانه که بیشتر از ظرفیتم بود مواجه شده بودم. پس از پایان عروسی به جای آنکه پدرم از من حمایت کند گفت: زود دست شوهرت را بگیر و از اینجا برو و بیشتر از این آبرویم را نبر به جای آنکه با همسرم برخورد کند مرا از خود بیشتر راند و من بیش از گذشته احساس حقارت و تنهایی و بی‌کسی کردم. به تهران برگشتیم برای آزمون استخدامی شرکت کرده و نفر دوم شده بودم این خبر همراه بود با خبر حاملگی زودهنگام من که سومین ضربه مهلک زندگی‌ام بود. بهروز مخالف کار کردن من بود و می‌گفت اگر می‌خواهی برو سر کار اما نه تنها جدا می‌شوم بلکه تا آخر عمر بچه‌ات را هم نخواهی دید. ترسیده بودم. چه می‌کردم تنها چیزی که در وجودم به من تعلق داشت فرزندم بودم پذیرفتم سر کار نروم... اما مزاحمت‌های زن اول تمامی نداشت و من همه چیز را توی دلم می‌ریختم و تحمل می‌کردم و امیدم به فرزندم بود اما کودکم دختر بود و بهروز به دنبال پسر. کم‌کم رفتارهایش تغییر کرد و همان رفتارهای تحقیرآمیز پدرم را در او می‌دیدم با این تفاوت که او دنبال زنان دیگری هم می‌رفت. در طول هفته گاهی فقط یک یا نهایتا دو بار به من سر می‌زد و در زمانی که او نبود من اجازه خروج از خانه، سفر و کار کردن و ادامه تحصیل را نداشتم. مثل یک زندانی بودم.
- از او پرسیدم چرا همان موقع جدا نشدی؟ تو که تحصیلکرده بودی؟ می‌توانستی شغلی داشته باشی. آهی کشید و گفت: خانواده‌ام علنا مرا دیگر نمی‌خواستند و شوهرم مرتبا تهدید می‌کرد که دخترم را از من خواهد گرفت. 40 سکه الان هم ارزشی ندارد چه برسد آن زمان که برای تشکیل یک زندگی مستقل هم کافی نبود. تجربه تلخ دو طلاق و اینها همه یک طرف، بدون دخترم چه می‌کردم؟
آیا هزینه‌های شما را تامین می‌کرد؟ بعد از شما هم زن دیگری اختیار کرد؟
او به فرزندم خوب می‌رسید و از این لحاظ کم و کسری نداشتم اما علنا می‌گفت که با زنان دیگری در ارتباط است. صیغه می‌کرد و هر وقت اعتراضی می‌کردم مرا به مشت و لگد می‌گرفت. طی این سال‌ها دندان، بینی، بازو، دنده و ساق پایم را شکست و من هر بار می‌گفتم از پله ساختمان یا نردبان افتاده‌ام.
یک‌بار برای آنکه بچه‌ها مداخله نکنند مرا به داخل اتاق برد. در را بست و کتکم زد. پسرم پنج ساله بود ترسید و شوکه شد و چنان فشاری بر او وارد شده بود که سه روز در بیمارستان بستری شد...
- پسردار شدید اوضاع بهتر نشد؟
من نمی‌خواستم بچه دیگری داشته باشم اما ناخواسته شش سال بعد از تولد دخترم پسری به دنیا آوردم امیدوار بودم اوضاع بهتر شود اما بهروز به کتک‌کاری و تحقیر کردن من عادت کرده بود بیش از همه از اینکه بی‌کس بودم و کاری و پولی نداشتم مهریه‌ام قابل توجه نبود که بخواهم از او جدا شوم و این موجب می‌شد به این رفتارها ادامه دهد. هیچ قانونی وجود نداشت که کودکانم را کنار من نگه دارد و مرا از دست این مرد نجات دهد.
- هیچ وقت تلاش نکردید بابت صدماتی که دیدید از پزشکی‌قانونی...
حرفم را قطع می‌کند... اولا اینکه طی مراحل درمان لحظه‌ای از من دور نمی‌شد که مبادا به دکتر معالجم چیزی بگویم ثانیا گواهی هم می‌گرفتم چه می‌کردم جدا می‌شدم با چه پولی او مدام تهدیدم می‌کرد بچه‌ها را از من می‌گیرد و من همیشه تهدید او را جدی می‌گرفتم.
- چطور با سینا (پسر جوان) آشنا شدی؟
به جایی رسیدم که حس کردم  ناراحتی من در زندگی تمامی ندارد و دلم می‌خواست قید همه چیز را بزنم و از این زندگی خارج شوم اما پسرم که در سن بحرانی نوجوانی بود مدام از من می‌خواست که از خانه نروم دخترم دانشجو شده بود و وقتی هنگام فحاشی پدرش اعتراض می‌کرد همپای من کتک می‌خورد اما تحملم تمام شده بود. نه این مرد درست شدنی بود و نه من امکان یک زندگی مستقل داشتم. دخترم که دانشگاه قبول شد نیاز به کامپیوتر داشت پدرش برای او تهیه کرد کم‌کم با اینترنت آشنا شدم و روزهایم این‌طوری پر می‌شد و بعد از آن با فیس‌بوک. آنجا صفحه‌ای برای خودم باز کردم و شعرهای پر از درد از زندگی‌ام می‌گفتم و می‌نوشتم که مورد توجه دیگران قرار می‌گرفت و مرتب لایک می‌خورد چون نمی‌توانستم از خانه بیرون بروم به چت کردن در اینترنت روی آوردم و به نوعی معتاد به این کار شدم. یک‌بار یکی از این افراد از من سوالات خصوصی‌تری کرد و بالاخره تصمیم گرفتیم همدیگر را ببینیم و کم‌کم ارتباط ما نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر شد البته او متخصص کامپیوتر بود و قرار شد بیاید و برایم سیستم کامپیوتری را ارتقا دهد.
- برای دیدن او مشکلی نداشتی؟
او برای درست کردن کامپیوتر می‌آمد طبیعی بود بیاید به خانه و مشکل هم در یکی از همین روزها به وجود آمد. همسرم ظاهرا به چیزی مشکوک شده بود.
- به چه چیزی؟
راستش از وقتی که برای خودم صفحه‌ای داشتم مطلب می‌نوشتم و دیگران مرا تایید می‌کردند. رفتارها و بی‌توجهی‌ها و فحاشی‌های همسرم در نظرم کم‌اهمیت شده بودند دیگر اهمیتی به او نمی‌دادم. اگر می‌آمد یا می‌رفت یا از رابطه‌هایش می‌گفت و فحاشی و تحقیرم می‌کرد وارد بحث با او نمی‌شدم، گریه و زاری را کنار گذاشته بودم و برای مدتی آرامش در خانه ایجاد شده بود.
- بچه‌ها متوجه این تغییر رفتار بودند؟
بله آنها هم از این آرامش بدشان نمی‌آمد و کم‌کم با پدرشان مثل مهمانی که دوست دارند زودتر از خانه برود رفتار می‌کردند شاید هم همین رفتار بهروز را مشکوک کرد.
- چطور؟
او شروع کرد به ناگهانی سر زدن به خانه و در ساعت‌هایی که معمول نبود.
- و سینا را هم در چنین زمانی می‌بیند؟
بله شاید هم کشیک می‌کشید چون هنوز از آمدن سینا نگذشته بود که سر و کله بهروز پیدا شد من فرصت نکردم حتی توضیحی بدهم او شروع کرد به تحقیر و فحاشی و به سینا حمله برد. من ترسیده بودم و پر از خشم سالیانی بودم که در من جمع شده بود. یک لحظه اتفاق افتاد برای دفاع از خودم... صدایش آرام می‌شود تنش می‌لرزد با دست روی پاهایش می‌زند و تکرار می‌کند من از خودم فقط دفاع کردم... حالا او و سینا به علت رابطه نامشروع و مشارکت در قتل مراحل قانونی را طی می‌کنند.

 

انتخابی فارغ از مسایل سیاسی؟
  ارایه برنامه‌های شش نامزد اصلاح‌طلب برای شهرداری تهران
مسجد‌جامعی به عنوان یکی از اصلاح‌طلبان شورای چهارم گفت‌: اگر سایر اعضای شورا براساس یک بحث کارشناسی پیش بروند و ما نیز انتخابمان فارغ از مسایل سیاسی باشد، قطعا این انتخاب صورت خواهد گرفت اما اگر بخواهند اعمال نظر از بالا یا ورود به فضاهای سیاسی که خارج از فضای کارشناسی است داشته باشند دیگر از شرایط انصاف خارج شده است‌‌.
احمد مسجدجامعی در گفت‌وگو با ایسنا، ضمن اعلام اینکه در جلسه روز دوشنبه سه نفر از کاندیداهای اصلاح‌طلبان برای شهرداری تهران برنامه‌های خود را به تفصیل و به انحای مختلف ارایه کردند، افزود‌: هر یک از این کاندیداها حدود یک ساعت ارایه برنامه داشتند و 20 تا 40 دقیقه نیز به پرسش و پاسخ گذشت‌‌.
وی افزود‌: رویکرد برنامه‌های خانم ابتکار توسعه پایدار با اولویت سلامت، رویکرد آقای مهرعلیزاده پرداختن به مسایل اجتماعی و رویکرد آقای نصیری برنامه‌ریزی استراتژیک و بیان جزییات بیشتر بود که البته این برنامه تفصیلی ناشی از حضور طولانی‌مدت وی در شهرداری است‌‌.
مسجد‌جامعی با اعلام اینکه جلسه‌ دیگری با سه کاندیدای دیگر اصلاح‌طلبان برای شهرداری تهران در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه برگزار خواهد شد، اظهار کرد‌: در واقع این جلسات به شکل کارگاهی و با حضور برجسته‌ترین مدیران شهری و اعضای جدید شورای شهر تهران برگزار می‌شود و می‌تواند در شکل‌گیری نگرش و باورهای اعضا نسبت به مدیریت شهری خارج از فضای سیاسی و پرهیجان موجود موثر باشد‌‌. وی با اشاره به ارایه برنامه‌های شش نفر کاندیدای اصلاح‌طلب برای شهرداری تهران و در اختیار قرار دادن این برنامه‌ها در رسانه‌های مختلف گفت‌: از کاندیداها خواستم تا برنامه‌های خود را به تفصیل برای رسانه‌ها تشریح کنند تا همه از این برنامه‌ها و جزییات آنها اطلاع داشته باشند‌‌.
رییس ستاد شورایاری‌ها در شورای سوم تاکید کرد که در جریان ارایه این برنامه‌ها و تشکیل جلسات اصلاح‌طلبان شورای چهارم برای انتخاب شهردار تهران وجه کارشناسی بارز بود و کاملا بر وجه سیاسی و هیجانی غلبه دارد‌‌.
مسجدجامعی با اعلام اینکه شش نفر اعلام شده از بین 24 نفر کاندیدا انتخاب و اعلام شده‌اند، گفت‌: تصمیم در مورد اینکه از بین این شش نفر چند نفر نهایتا به شورای چهارم به عنوان شهردار پیشنهادی معرفی شوند، بستگی به روند برگزاری این جلسات تا آخرین روز دارد اما ممکن است بیش از یک نفر به شورای شهر معرفی شود‌‌. وی در پاسخ به این سوال که ممکن است در جریان انتخاب شهردار تهران برخی مسایل سیاسی یا توصیه‌هایی از مراجع بالاتر نسبت به انتخاب شهردار یا گزینه‌های مورد نظر شما ارایه شود که جریان کار را تغییر دهد، توضیح داد‌: تا جایی که می‌توانیم روند معمول انتخاب شهردار را از طریق اعضای شورای شهر به‌طور کارشناسی دنبال می‌کنیم و خوشبختانه افرادی شناخته‌شده و باسابقه برای مدیران شهری و اعضای شورای شهر معرفی شده‌اند‌‌.
مسجدجامعی اضافه کرد‌: البته در روزهای گذشته برخی موضوعات مبنی بر اینکه ممکن است اعمال نظری از سوی مراجع بالاتر صورت گرفته و روی تصمیم نهایی تاثیر بگذارد، مطرح می‌شود اما ما تلاش می‌کنیم روند قانونی و تخصصی این انتخاب را طی کنیم و در این راه همه اقدامات کاملا مستند و قابل ارایه به دیگر اعضای شورا خواهد بود‌‌. مسجدجامعی تاکید کرد که صلاحیت‌ها و اولویت‌ها در انتخاب گزینه‌های شهرداری تهران اولویت داشته است و افزود‌: هیچ نقطه ضعفی در مورد افراد معرفی شده وجود ندارد‌‌. عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه روند انتخاب شهردار تهران در واقع بخشی از نتیجه‌ای است که ما به دنبال آن هستیم، افزود‌: انتخاب یک نفر در پروسه‌ای صورت می‌گیرد که می‌تواند آینده کار شورا را نیز شکل بدهد‌.

 

«برند اکو» و بی‌حرمتی به خریدار ایرانی
جامعه- عصر سه‌شنبه قرار بود مشتریان کفش اکو که از تاریخ سوم مرداد تا سوم شهریور از این برند کفش و کیف خریده بودند در تالار ابوریحان بیرونی دانشگاه شهیدبهشتی گرد هم جمع شوند تا در سالن 600 نفری این دانشگاه شاهد قرعه‌کشی باشند که برای آن سه جایزه سواری تیبا و سه سکه تمام بهار آزادی و بن خرید یک میلیون تومان در نظر گرفته شده بود اما این برنامه چند ایراد اساسی و قابل توجه داشت؛ اول اینکه آدرس به درستی نوشته نشده بود و برای کسانی که اهل منطقه ولنجک نبودند بسیار سردرگمی ایجاد می‌کرد، دوم اینکه کمی بعد از ساعت 17 که آغاز این مراسم بود در سالن بسته شده و عده بسیار زیادی قریب به 400 نفر یا حتی بیشتر پشت در سالن ماندند و سوم اینکه دو مکعب شیشه‌ای خارج از سالن برای انداختن برگ‌های قرعه‌کشی که زمان خرید جنس بالای 200 هزار تومان به خریداران داده شده بود وجود داشت. یکی از آنها فقط روی برگه‌ها شماره داشت و دیگری برای انداختن کارت‌های کسانی بود که آن را همان‌جا با نام و نشانی خود پر می‌کردند. طبق شایعات موجود- چون کسی از مسوولان اکو آنجا نبود تا توضیح درستی بدهد- مکعب شیشه‌ای کوچک‌تر حاوی کارت‌های نام و نشانی‌دار متعلق به کسانی بود که به‌گونه‌ای به نمایندگی‌های شرکت اکو در ایران وابستگی داشته‌اند! در هر صورت خلاف روند منطقی قرعه‌کشی‌‌های مرسوم به حساب می‌آمد که دو نوع ظرف برای قرعه‌کشی باشد.
نکته دیگر اینکه اکو برندی است که با توجه به نوسانات نرخ ارز و سقوط ارزش ریال در حال حاضر کالایی زیر 250 هزار تومان ندارد. کفش‌های کودکانه 325 هزار تومان و کیف‌های آن در کمترین قیمت بالای 450 هزار تومان هستند. با این همه گرانی مشتریان این برند این اجناس را خریداری کرده‌اند و روز پنجم شهریور طبق برگه‌ای که حین خرید دریافت کرده بودند برای شرکت در مراسم آمده بودند؛ مراسمی که گفته شده بود هنرمندان معروفی چون شهرام شکوهی برای اجرای زنده نیز حضور خواهند داشت اما متاسفانه با وجود ازدحام مردم پشت درهای بسته سالن همایش، هیچ مسوول و نماینده‌ای حاضر نشد محترمانه در جمع منتظران حاضر شود و از آنها به سبب جا نداشتن سالن عذرخواهی کند. آبمیوه و چای که برای پذیرایی پیش‌بینی شده بود با بدرفتاری‌ و توهین و به کندی توزیع می‌شد. تعدادی پشت در بسته سالن داد و بیداد راه انداخته و خواستار آن بودند که وارد سالن شوند؛ رفتاری که از فرد متمولی که حداقل 550 تا 900 هزار تومان بابت کفش خود پرداخته است بعید به نظر می‌رسید (زیرا کفش بزرگسالان کمتر از این رقم طی روزهای سوم مرداد تا سوم شهریور نبوده است). برخی نیز با تبلت و گوشی موبایل اقدام به گرفتن عکس و فیلم می‌کردند که مسوولان اطلاعات ملتمسانه درخواست می‌کردند این کار را نکنند زیرا رفتاری ناشایست، غیراخلاقی و غیرقانونی است! گو اینکه توزیع کارت قرعه‌کشی و دعوت خریداران به این مراسم بدون پیش‌بینی درست و بهنگام جا و مکان پذیرایی، اخلاقی و شایسته نبوده است. جالب اینکه ویدیو پروژکشن برای نمایش جریان سخنرانی و مراسم داخل سالن پیش‌بینی شده بود که نه‌تنها جوابگوی خیل عظیم بیرون مانده نبود بلکه سیم اتصال نامناسبی داشت که صدا را پخش نمی‌کرد و تصویر را هم مرتبا با قطعی و پارازیت نشان می‌داد.
حال این نکته تاسف‌برانگیز قابل تامل است که کسانی که با وجود همه این فشارهای اقتصادی همچنان به برند خارجی گران‌قیمتی اطمینان می‌کنند پس از این جریان چه رفتاری باید پیش بگیرند؟ برند معروفی که به شخصیت و اعتماد مشتری ایرانی خود چنین بی‌حرمتی می‌کند چگونه خواهد توانست مجددا توجه و احترام و حتی اعتماد مشتری خود را جلب کند؟ مطمئنا در خارج واکنشی درخور ایجاد می‌شد اما اینجا ایران است و بسیاری به دنبال مارک هستند تا... .

 

زمین‌لرزه 5 ریشتری در یزد
زمین‌لرزه پنج ریشتری صبح امروز در رباط پشت بادام در استان یزد هیچ‌گونه خسارت و تلفاتی نداشت‌.
به گزارش مهر، ساعت 2:30 بامداد امروز زمین‌لرزه‌ای به بزرگی پنج ریشتر و در عمق هشت کیلومتری زمین رباط پشت بادام در استان یزد را لرزاند‌.
پس از این زمین‌لرزه اهالی وحشت زده از خانه‌های خود بیرون آمدند و تیم‌های ارزیاب هلال‌احمر و مدیریت بحران استان راهی کانون زمین‌لرزه شدند‌.
سخنگوی سازمان امداد و نجات هلال‌احمر در این باره گفت‌: تاکنون هیچ‌گونه خسارت یا تلفاتی از این زمین‌لرزه گزارش نشده است‌.
براساس این گزارش، پس از زمین‌لرزه پنج ریشتری شش زمین‌لرزه دیگر نیز این منطقه را لرزاند که بزرگی آنها بین 7/1 تا 2/3 ریشتر بود‌.

95 درصد لوازم‌التحریر ایران وارداتی است
طبق برخی از آمار حدود 150 میلیون لوازم‌التحریر در کشور به فروش می‌‌رسد و چهار هزار میلیارد تومان گردش مالی این لوازم است‌؛ سودی که در نتیجه بی‌توجهی به فرهنگ و هویت ایرانی و تبلیغات و طراحی شخصیت‌های فیلم‌های کارتونی و اسطورهای غربی نصیب سرمایه‌گذاران این محصولات می‌شود‌.
به گفته بسیاری از کارشناسان در حال حاضر بیش از 95 درصد لوازم‌التحریر موجود در بازار کشور خارجی بوده و از کشورهای دور و نزدیک همچون چین، تایوان، مالزی و‌.‌.‌. وارد بازار ایران می‌شود و آنها گوی رقابت را از تولیدکنندگان داخلی ربوده‌اند‌.
به گزارش مهر، به گفته یکی از اعضای اتحادیه لوازم‌التحریر، بیش از 95 درصد لوازم‌التحریر موجود در بازار وارداتی است و اگر امروز دیده می‌شود که تولیدکنندگان داخلی تمایلی به رقابت با کشورهای واردکننده را ندارند به این دلیل است که حمایت‌های لازم از تولیدکنندگان صورت نمی‌گیرد‌.
او می‌گوید: هنگامی که لوازم‌التحریر را ما همانند بسیاری از اقلام دیگر وارداتی می‌شود، نمی‌توان هویت و فرهنگ بومی را تبلیغ کرد‌. حتی اگر بخواهیم در این حوزه وارد عمل شویم، تولیدکنندگان بیشتر به سمت طرح‌هایی می‌روند که در بازار جهانی فروش قابل توجهی دارد‌ از سوی دیگر تولیدکنندگان خارجی اشراف کاملی به سلیقه و خواسته مخاطب ایرانی برای تهیه لوازم‌التحریر دارند‌.
به گفته وی تا زمانی که حمایت لازم از تولیدکننده و طراح آن نشود، تولیدکننده چنین ریسکی نمی‌کند‌. طراحی کردن شخصیت‌های ایرانی و برگرفته از ادبیاتمان هزینه‌بر است که تولیدکننده از عهده آن برنمی‌آید‌. از سوی دیگر بازار از ثبات لازم در خرید کاغذ برخوردار نیست و تولیدکننده دایما با بازاری مواجه است که قیمت آن با نوسانات دلار بالا و پایین می‌رود‌.

مرگ مالک ساختمان 5 طبقه در ریزش آوار
سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران از مرگ پیرمرد 70 ساله در حادثه ریزش آوار خبر داد‌.
جلال ملکی اظهار داشت‌: ساعت 12 دیروز حادثه ریزش آوار به سامانه آتش‌نشانی اعلام شد‌‌. بلافاصله آتش‌نشانان ایستگاه پنج و گروه نجات به محل حادثه در خیابان 16 متری امیری اعزام شدند‌. در بررسی‌های اولیه مشخص شد کارگران مشغول خراب کردن ساختمان از طبقه پنجم بودند که همزمان با حضور مالک 70 ساله و مردی 32 ساله ساختمان تخریب و بر سر آنها فرو می ریزد‌.
وی ادامه داد‌: مالک ساختمان در زیر خروارها خاک مدفون شد و مرد 32 ساله نیز تا کمر در زیر آوار قرار داشت‌‌. آتش‌نشانان بلافاصله اقدامات خود را برای خارج کردن این دو نفر از زیر آوار آغاز کردند‌.
به گفته سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران، مرد 32 ساله از زیر آوار خارج و تحویل عوامل اورژانس شد‌‌. همچنین پس از گذشت ساعتی از جست‌وجو آتش‌نشانان توانستند پیرمرد 70 ساله را از زیر آوار خارج کنند که پس از تحویل به عوامل اورژانس، متاسفانه مشخص شد این فرد جانش را از دست داده است‌.
ملکی با اعلام اینکه عملیات ساعت 14 به پایان رسید، تاکید کرد‌: این ساختمان از سوی کارشناسان شهرداری و آتش‌نشانی مورد بازدید قرار گرفته و نکات ایمنی به آنها گوشزد شده بود‌.

جزییات برنامه‌های مهرعلیزاده برای  شهرداری تهران اعلام شد
در جلسه اعضای فراکسیون اصلاح‌طلبان شورای شهر تهران، محسن مهرعلیزاده برنامه‌های خود را برای شهرداری تهران ارایه کرد‌.
به گزارش فارس، «تهران‌، شهر امید و آرامش» عنوان برنامه جامعی است که این گزینه شهرداری تهران ارایه کرده و مورد استقبال اعضای این فراکسیون قرار گرفته است‌.
بخشی از این برنامه که شاخصه اصلی آن «فرهنگ‌محور و انسان‌محور بودن» است‌، به مدیریت تمام ظرفیت‌ها و ساختار‌ها به‌گونه‌ای که کیفیت زندگی شهری را برای شهروندان ارتقا بخشد‌، تاکید دارد‌.
در این برنامه وظیفه شهردار‌، ساختن شهری پویا، آباد، و پیشرفته است که محیطی آرام، شاد و ایمن‌، برای زندگی و زمینه‌ساز رشد و عدالت و اخلاق است‌.

 مهدی حجت از شورای شهر دوره چهارم خداحافظی کرد و به میراث فرهنگی رفت‌.
 چمران گفت‌: قالیباف جزو گزینه‌های جدی برای شهرداری است و با خانواده‌ هاشمی دیدار نداشته‌ام.




Viewing all articles
Browse latest Browse all 1710

Trending Articles