مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران: به لطف خدا وزش باد آلودگی را کم کرد
جامعه- میزان آلاینده‌های پایتخت نسبت به روز دوشنبه کاهش یافته است اما باز هم هوا در شرایط ناسالم است و امید می‌رود باد و باران به داد شهر برسند و آلودگی هوا چنان پایدار نماند که مسوولان مجبور شوند اوایل هفته آینده را هم تعطیل اعلام کنند؛ همان که محمودی، معاون استاندار تهران گفته است که اگر چنین شود تعطیلی‌ها ادامه می‌یابد.
یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفته به لطف خدا وزش باد در شب دوشنبه آلودگی‌ها را با خود برده است! ولابد شهروندان تهرانی در خانه بمانند و دعا کنند وزش باد ادامه یابد تا باقی آلودگی‌ها هم از شهر رخت بربندد!
احتمال تعطیلی پایتخت در پی افزایش غلظت آلاینده‌ها
معاون عمرانی استانداری تهران درباره آلودگی هوای تهران گفت: با توجه به اجرای طرح زوج و فرد از در منازل میزان غلظت آلاینده‌ها در شهر تهران طی این روزها کنترل خواهد شد اما چنانچه میزان آلودگی شدت پیدا کند و سلامت مردم در خطر باشد حتما تعطیلی نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.
محمدرضا محمودی با بیان این مطلب بیان کرد: با توجه به اینکه غلظت آلاینده‌ها در سطح شهر تهران به شکل پایدار رسید و افزایش پیدا کرده است چنانچه با اقداماتی که صورت می‌گیرد غلظت آلاینده‌ها در تهران کاهش پیدا نکند حتما کمیته اضطرار تشکیل جلسه خواهد داد و در آن باز تصمیمات جدیدی گرفته می‌شود.معاون عمرانی استانداری درخصوص احتمال تعطیلی شهر تهران در روزهای ابتدایی هفته آینده نیز گفت: نه این‌گونه نیست تعطیلی زیان‌های اقتصادی برای کشور دارد چراکه تهران متعلق به ایران است و اقتصاد در کشور چرخش دارد بنابراین با تعطیلی به کشور لطمه وارد می‌شود.
خسارت آلودگی هوا بیش از ارقام اعلام شده
مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران با اشاره به موضوع آلودگی هوای پایتخت گفت: متاسفانه مسوولان تنها به اجرای طرح‌های کوتاه‌مدت در موضوع آلودگی هوای پایتخت و حل این معضل بسنده کرده و به سلامت مردم کم‌توجهی می‌کنند.
یوسف رشیدی با بیان اینکه متاسفانه مسوولان تنها به اجرای طرح‌های کوتاه‌مدت در موضوع آلودگی هوای پایتخت بسنده کرده و به سلامت مردم کم‌توجهی می‌کنند، اظهار داشت: آنچه سال‌هاست همه مردم و مسوولان می‌دانند این است که در شهر تهران نیمه دوم سال دوسوم روزها در ساعات اولیه صبح پدیده اینورژن رخ می‌دهد و میزان آلاینده‌ها تا پیش از ساعت 30/7 صبح به حداکثر مقدار خود می‌رسد که گره خوردن این ساعت با اوج ترافیک موجب تشدید آلودگی هوا می‌شود.
عملکرد ضعیف سازمان محیط‌زیست
سخنگوی فراکسیون محیط‌زیست با انتقاد از سازمان محیط‌زیست در کنترل آلودگی هوا، این بحث را بیشتر آمیخته به سیاست دانست.
موید صدرحسینی نیز درباره مهار و کنترل آلودگی هوا بیان کرد: عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست در کنترل آلودگی هوا قوی نبوده است و تصور می‌شد سازمان حفاظت محیط‌زیست بسیار پویاتر عمل کند اما متاسفانه انتظاراتی که می‌رفت در عمل محقق نشد.
وی ادامه داد: باید با تاسف گفت که محیط‌زیست طی سالهای اخیر تنها نقش ناظر را در بحث آلودگی هوا داشته است در حالی که یکی از وظایف این سازمان اتخاذ سیاست‌های مناسب در جهت کاهش آلودگی هوا دست به اقدامات موثری بزند.
مقصران معرفی می‌شوند
عضو هیات‌رییسه فراکسیون محیط‌زیست مجلس تصریح کرد: البته سازمان محیط‌زیست به دلیل اینکه متولی اصلی مسایل زیست‌محیطی است باید پررنگ‌تر از سایر نهادها وارد عمل شود اما از طرفی به علت اینکه حل موضوع آلودگی هوا، مشکلات و بار مالی برای سازمان‌ها دارد به نوعی ارگان‌ها از اجرای راهکارها سر باز می‌زنند بنابراین سازمان محیط‌زیست با توجه به قوانینی که در اختیار دارد باید در این حوزه قوی‌تر وارد شود.ابراهیمی یادآور شد: همچنین اگر در راستای آلودگی هوا خلاء قانونی وجود دارد باید در مجلس مطرح و بررسی شود.وی در پاسخ به این سوال که چرا مقصران آلودگی هوای تهران و سایر کلانشهرها در مجلس معرفی نمی‌شوند، گفت: در این زمینه صحبت‌هایی شده است و خود مسوولان نیز مطلع هستند ضمن اینکه این موضوع در دستور کار است و روز سه‌شنبه هفته آینده در فراکسیون بررسی خواهد شد.
آلوده‌ترین نقاط تهران
آلوده‌ترین نقاط تهران از نظر ذرات معلق بر اساس اعلام مرکز هماهنگی اطلاع‌رسانی آلودگی هوا، مناطق اقدسیه، دروس، شادآباد، شهرری، پارک رازی، پارک قائم، دانشگاه شهید بهشتی، سوهانک، شهرک چشمه و فرمانداری شهرری است.
طریقتمنفرد:
قرار بود من وزیر بهداشت شوم
سرپرست وزارت بهداشت گفت که در ابتدای دولت نهم قرار بود من وزیر بهداشت شوم که بنا به دلایلی این امر منتفی شد.
به گزارش مهر، دکتر محمدحسن طریقت صبح سه‌شنبه در مراسم معارفه خود که با حضور روسای دانشگاههای علوم‌پزشکی سراسر کشور برگزار شد، گفت: در ابتدا از زحمات خواهر عزیزمان دکتر دستجردی که با تمام وجود دلسوزانه در خدمت سلامت کشور بودند تشکر می‌کنم. من از دوستان صمیمی مرحوم دکتر وحید و دوستان قدیمی خانم دستجردی هستم.
وی با بیان این مطلب که احساس خوبی ندارم از اینکه در جایگاه خانم دکتر بنشینم اظهار داشت: واقعیت این است که این میزها موقتی است و تنها جایی که عدالت نسبی وجود دارد در توزیع این سمت‌هاست.
سرپرست وزارت بهداشت از تشکیل ستادی در این وزارتخانه به منظور پیگیری برنامه‌های حوزه سلامت خبر داد و افزود: قرار نیست این ستاد ریاست یا تعیین‌تکلیف کند بلکه باید سیاست‌ها و قوانین موجود را به مرحله اجرا برسانیم.
وی خطاب به روسای دانشگاههای علوم‌پزشکی افزود: به شما اطمینان می‌دهم این ستاد وظیفه اصلی‌اش انتقال امکانات کشور و دولت به شما در حد توان کمک می‌کند تا خدمت بیشتری به مردم ارایه بدهیم.طریقتمنفرد در ادامه به نحوه آشنایی خود با رییس‌جمهور و اینکه قرار بود در ابتدای دولت نهم او به عنوان وزیر بهداشت معرفی شود، اشاره کرد و گفت: بعد از انتخاب آقای احمدی‌نژاد به عنوان رییس‌جمهور دولت نهم در جلسه‌ای که با ایشان داشتیم آقای رییس‌جمهور تصمیم گرفتند بنده در خدمت این حوزه باشم ولی به دلایلی این امر منتفی شد.
وی سپس به سوابق طرح پزشک خانواده در کشور اشاره کرد و گفت: در سال 71 با وجود اینکه جامعه کارگری در مقابل برنامه پزشک خانواده خیلی مقاومت می‌کرد و آن را برای خود یک محدودیت می‌دید در نهایت موافقت کردند که این طرح در نظام درمانی تامین اجتماعی اجرا شود.
پس از 135 روز رخ داد؛ دستگیری کیف‌قاپی که مالباخته را کشت
مرد 35 سالهای پس از کیف‌قاپی موجب مرگ مالباخته شده بود ضمن رویارویی با خانواده مقتول عنوان کرد که چندین سال به کیف‌قاپی مشغول است و می‌تواند صد کیف را با دو انگشت برباید اما نمی‌داند چه شد که این فرد جان خود را از دست داد.
در ساعت 11:5 صبح 22 مردادماه سال‌جاری فردی با حضور در مقر پلیس در بیمارستان حضرت رسول‌اکرم(ص) عنوان کرد که مادر 64 ساله‌اش در اثر کیف‌قاپی مجروح شده است که با ثبت شکایت این فرد پرونده توسط مقام قضایی برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
کارآگاهان در حالی که تحقیقات خود را برای واکاویی زوایای پنهان این حادثه آغاز کردند که مالباخته 64 ساله با اینکه تحت عمل جراحی قرار گرفته بود پس از هشت روز در بیمارستان جان خود را از دست داد.
با مرگ مالباخته پرونده‌ای تحت عنوان قتل در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ گشوده شد و کارآگاهان معاونت با مبارزه با جرایم جنایی رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند.
کارآگاهان در تحقیقات اولیه از خانواده صغری دریافتند که این فرد در روز حادثه برای پرداخت اقساط به بانک مراجعه کرده بود که در کوچه کنار منزل مسکونی‌اش جسد بی‌جان این فرد توسط همسایه‌ها پیدا شد که با حضور عوامل اورژانس در محل حادثه این فرد توسط بستگانش به بیمارستان منتقل شده و پس از آنکه مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد متاسفانه پس از هشت روز جان خود را از دست می‌دهد.
یکی از فرزندان این زن در اظهارات خود به کارآگاهان گفت که در لحظات اولیه تصور می‌کرد که مادرش به دلیل فشارخون بالا در خیابان دچار حمله شده اما پس از مدتی متوجه مفقودشدن کیف همراه مادرش می‌شود و احتمال می‌دهد که مادرش قربانی طمع کیف‌قاپ شده است که مراتب را به پلیس مستقر در بیمارستان اطلاع می‌دهد.
با ثبت اظهارات شکات پرونده، کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز می‌کنند تا اینکه پس از مدتی از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 در جریان پیدا شدن کیف‌دستی مقتول در نزدیکی اتوبان همت می‌شوند که با حضور ماموران در محل کشفیات مشخص می‌شود که مدارک مکشوفه مطلق به مقتول است که با یافتن کیف‌دستی مقتول فرضیه قربانی‌شدن صغری در جریان کیف‌قاپی قوت می‌گیرد.
در حالی که تحقیقات کارآگاهان برای یافتن سرنخی از کیف‌قاپ یا کیف‌قاپان احتمالی ادامه داشت، نظریه پزشکی‌قانونی مبنی بر خونریزی مغزی صغری در اثر آسیب نسج مغز بر اثر اصابت جسم سخت به اداره دهم پلیس آگاهی واصل شد.
کارآگاهان تحقیقاتشان را آغاز کردند تا اینکه دریافتند متهم به قتل صغری در یک نوبت اقدام به برداشت وجه از حساب مقتول کرده است که کارآگاهان برای بررسی دوربین مداربسته بانک و همچنین بررسی تراکنش مالی حساب بانکی مقتول توانستند ردپایی از متهم این پرونده بیابند.
کارآگاهان در تحقیقات‌اولیه و با بررسی بانک اطلاعات مجرمان به فردی 35 ساله به نام «مهدی- ک» رسیدند که دارای سوابق متعدد کیفری بود. بررسی‌ها نشان داد که «مهدی» در سوابق خود دارای دو سابقه موادمخدر، یک فقره تحصیل چک مسروقه، یک فقره مظنونیت در سرقت و یک فقره کیف‌قاپی در پرونده خود دارد. همچنین بررسی‌ها نشان داد مهدی تنها 20 روز قبل از وقوع این سرقت از زندان آزاد شده بود.
با قوت گرفتن نقشه مهدی در این سرقت کارآگاهان شناسایی محل سکونت و تردد وی را در دستور کار قرار دادند و در نهایت این فرد در ششم دی‌ماه سال‌جاری در محل سکونتش در جاده مخصوص دستگیر شد.
با دستگیری مهدی وی در ابتدا هرگونه نقش و دخل و تصرف در پرونده زورگویی منجر به قتل صغری را منکر شد اما هنگامی که با ادله پلیسی و مستندات روبه‌رو شد؛ چاره‌ای جز اعتراف نداشت و به زورگویی از صغری64 ساله اعتراف کرد.
این فرد با بیان اینکه مدت دوسال و هفت ماه به علت حمل موادمخدر در زندان به سر می‌برده است، گفت: پس از آزادی از زندان با دختری به نام شیرین آشنا شدم که مکانی برای زندگی نداشت و به همین منظور او را به خانه‌مان بردم اما پس از مدتی مادرم از من خواست که یا اینکه این دختر را از خانه بیرون کنم یا اینکه خود من نیز از خانه بیرون بروم که در روز حادثه پس از آنکه مادرم بر سر مساله حضور شیرین در خانه مرا از منزل بیرون کرد به اغذیه‌فروشی در خیابان ستارخان رفته و بدون اطلاع موتور یکی از دوستانم را برداشته و در حالی که درصدد تامین موادمخدر بودم به خیابان بهبودی رفتم. متهم به قتل صغری در ادامه با بیان اینکه در خیابان بهبودی زنی مسن و خوش‌تیپ توجه مرا به خود جلب کرد، گفت: من درصدد تامین هزینه موادمخدر بودم به همین دلیل به سرعت از کنار فرد عبور کرده و کیف او را قاپیدم و اصلا فکر نمی‌کردم اتفاقی برای این فرد بیفتد و پس از آن پول و عابربانک‌های وی را برداشته و مدارک و اسنادش را در حاشیه بزرگراه همت رها کردم.
متهم در ادامه سخنان خود در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا مبنی بر اینکه از چه سالی شروع به کیف‌قاپی کرده‌اید، گفت: از سال 83 شروع به کیف‌قاپی کردم و به تنهایی اقدام به ربودن کیف افراد می‌کردم اما برای خود من نیز جای تعجب است که چطور بعد از این همه سال این اتفاق رخ داد چراکه من همین الان می‌توانم صد کیف را با دو انگشت بزنم اما نمی‌دانم چه شد این فرد جان خود را از دست داد. وی با بیان اینکه تحصیلاتش تا دوم دبیرستان بوده و به شغل مشاور املاکی مشغول بوده است، گفت: همسرم مدتی است که برای ادامه تحصیل در رشته وکالت به همراه پسر دو ساله‌ام به استرالیا رفته است من پس از آزادی از زندان با شیرین آشنا شده و روز حادثه نیز به علت درگیری بر سر مساله شیرین از خانه بیرون آمدم.
وی با بیان اینکه هنگام سرقت اصلا متوجه زمین خوردن صغری نشدم، گفت: دو روز پس از کیف‌قاپی برای ترک اعتیاد به کمپی مراجعه کرده و در این مدت در آنجا مستقر بودم و پس از آنکه دستگیر شدم متوجه شدم که این زن جان خود را از دست داده است.
مهدی در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه در این مدت که به کیف‌قاپی مشغول بوده است تنها از مردان سرقت کرده است، گفت: برای اولین‌بار بود که از زنی کیف می‌قاپیدیم که این‌گونه شد.
وی با بیان اینکه دو سال و هفت ماه به جرم حمل موادمخدر در زندان به سر می‌برده، گفت: به جرم حمل چهارو نیم گرم کراک و هشت گرم شیشه در زندان به سر می‌بردم. متهم گفت: اولین سرقت کیف‌قاپی خود را در سال 78 و در سن 21 سالگی انجام داده‌ام.
به گزارش ایسنا، دختر و پسر صغری که در محل اداره دهم پلیس آگاهی حضور داشتند، خواستار اشد مجازات برای متهم شدند.
مسوولیت ما چه می‌شود؟
فاطمه دانشور*- حدود 40 روز از حادثه دردناک آتش‌سوزی در دبستان دخترانه انقلاب اسلامی شین‌آباد پیرانشهر می‌گذرد و همان‌گونه که انتظار می‌رفت تب تند انتقادها و اعتراض‌ها به مقصران و قاصران این اتفاق به عرق نشسته است!
بی‌گمان زخم‌های سوختگی هنوز بر تن دانش‌آموزان مظلوم شین‌آباد التیام نیافته و داغ سترگ از دست دادن فرزند همچنان بر سینه پدر و مادر «سیران یگانه» چنگ می‌زند اما شعله دادخواهی نمایندگان مجلس به عنوان وکلای مردم به سردی و خاموشی گراییده است.
وزیر آموزش و پرورش به توضیحی کلیشه‌ای و اعتذاری از سر اکراه آن هم برای فرونشاندن عطش مجلس اکتفا کرد و در شرایطی که هر لحظه امکان و احتمال تکرار چنین حادثه دلخراش در یکی از مدارس کشور وجود دارد، همگان از وزیر، وکیل، مدیر و مسوول و حتی شهروندان به سراغ دغدغه‌های خود رفته‌اند؛ دغدغه‌هایی که بی‌تردید از سلامت و جان فرزندان عزیز این مرز و بوم مهم‌تر نیست اما افسوس که همه ما را به خود سرگرم می‌کند تا اینکه دوباره خبری از تکرار حادثه‌ای تلخ از این خبر منتشر شود و به عادت همیشگی چند روزی به بحث و انتقاد و یافتن مقصر مشغول شویم!
مسوولان اجرایی و تصمیم‌ساز در کشور ما به سادگی از کنار این واقعیت تلخ و نگران‌کننده می‌گذرند که حدود 500 هزار کلاس درس موجود در پهنه ایران بالغ بر 30 درصد همچنان در فصل سرما از بخاری‌های نفتی برای گرم کردن محیط و دانش‌آموزان استفاده می‌شود. به دیگر سخن حدود 150 هزار کلاس درس هر لحظه در معرض آتش‌سوزی قرار دارند. اگر تعداد متوسط دانش‌آموزان این کلاس‌ها را تنها 10 نفر فرض کنیم که یقینا برآوردی خوشبینانه است. با یک محاسبه ساده به این نتیجه می‌رسیم که یک و نیم میلیون نفر از دانش‌آموزان ایرانی هر روز می‌توانند به راحتی طعمه حریق شوند! آیا این موضوع نباید مایه دغدغه و نگرانی مسوولان ما باشد؟ کافی است به حوادث رخ داده از این دست طی سالهای گذشته مروری داشته باشیم تا عمق خطر بیشتر برایمان آشکار شود. طی 15 سال اخیر یعنی از سال 1376 تا آذرماه 91 بنابر مستندات موجود حدود هشت آتش‌سوزی در مدارس کشور رخ داده که در مجموع به کشته شدن 50 نفر از دانش‌آموزان این مدارس منجر شده است یعنی هر سال 3/3 نفر! پرسش اساسی این است که در چنین شرایطی آیا تمام مسوولیت را باید متوجه دولت دانست و انتظار داشت تا دولت با استفاده از امکانات و منابع خود نسبت به افزایش ایمنی مدارس کشور اقدام کند؟
بدون شک پاسخ منفی است. واقعیت این است که اگر دولت‌ها می‌توانستند شاید در طول این 15 سال گذشته که حدود 50 نفر از فرزندان بی‌گناه این مرزو بوم به علت عدم برخورداری کلاس‌های درس از وسیله گرمایشی مناسب جان باخته‌اند، نسبت به حل این مشکل اقدام می‌کردند پس اگر همچنان شاهد وقوع این قبیل حوادث ناگوار هستیم یعنی دولت‌ها به هر دلیل و علتی نتوانسته‌اند به وظایف خود در این رابطه عمل کنند در چنین شرایطی مسوولیت و وظیفه ما شهروندان، ما صاحبان کسب و کار، ما فعالان اقتصادی بخش‌خصوصی و... چیست؟ یا وظیفه ما تنها در این خلاصه می‌شود که از نمایندگان مجلس بخواهیم وزرای آموزش و پرورش را استیضاح کنند؟ اگر چه کمترین اقدامی که وزیران آموزش و پرورش در صورت بروز این حوادث باید انجام دهند استعفاست و در غیر این صورت کمترین کاری که نمایندگان مجلس باید انجام دهند، برکناری وزیری است که حاضر به استعفا نشده اما سخن بر سر این است که نه استعفا و نه استیضاح و... هیچ‌کدام مانع تکرار این اتفاق در آینده نخواهد شد. آنچه احتمال بروز یک حادثه تلخ دیگر را در آینده کاهش می‌دهد، آگاهی همه فعالان اقتصادی و شرکت و سازمان از مسوولیت‌های اجتماعی خود و اهتمام آنان به انجام این وظایف است.
بنگاه‌ها و شرکت‌های اقتصادی ما باید به این باور برسند که علاوه بر تبلیغات فراوانی که در قالب تولید و پخش تیزرهای تلویزیونی و اجاره تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر‌ها و جاده‌ها انجام می‌دهند، می‌توانند و باید بخشی از درآمدهای خود را صرف ایفای مسوولیت‌های اجتماعی‌شان بکنند. تنها در این صورت است که حتی با فرض ادامه اهمال یا ناتوانی دولت در انجام وظایفش می‌توان امید داشت تا در آینده حداقل کمتر شاهد حوادث تلخی مانند سوختن فرزندان ایران‌زمین در آتش باشیم!
*رییس کمیسیون اخلاق کسب و کار و مسوولیت اجتماعی اتاق ایران
کشف محموله 2 تنی هروئین
رییس پلیس مبارزه با موادمخدر از کشف محموله دو تنی هروئین در مرزهای شرقی کشور خبر داد و گفت که قاچاقچیان قصد داشتند این محموله را به اروپا ترانزیت کنند که اگر این محموله به مقصد می‌رسید تعداد زیادی از مردم اروپا را با خطر مواجه می‌کرد، این کشف بزرگ هدیه سال نو میلادی پلیس ایران به مردم اروپاست.
سردار علی مویدی در نشست خبری با اشاره به عملکرد 9 ماهه این پلیس اظهار داشت: ماموران پلیس موفق شدند در این زمان 355 تن انواع موادمخدر از جمله شش تن هروئین،270 تن تریاک، 5/37 تن حشیش و 5/2 تن مرفین کشف و ضبط شد.
وی ادامه داد: در این مدت 40 تن موادمخدر نیز کشف شده که در حال تشخیص نوع آن در آزمایشگاه‌های پلیس هستیم.
رییس پلیس مبارزه با موادمخدر با اعلام به هلاکت رساندن 65 نفر از سرکردگان موادمخدر در 9 ماهه امسال به دست پلیس گفت: در همین زمان 12 مامور در راه مبارزه به شهادت رسیدند.
«کودک‌آزاری» 44 درصد علت تماس با صدای یارا
به گفته مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان در 9 ماهه اول امسال 4073 تماس با خط تلفنی صدای یارا برقرار شد که 44 درصد این تماس‌ها درباره «کودک‌آزاری» بوده است.
شیرین صدرنوری در گفت‌وگو با ایسنا، ضمن بیان اینکه 44 درصد از کودکانی که مورد مشاوره قرار گرفتند، مورد تنبیه واقع شده بودند، افزود: 54 درصد این کودکان تنبیه بدنی و 46 درصد نیز مورد تنبیه عاطفی و روانی قرار گرفته بودند.
صدرنوری با بیان اینکه اغلب مشاوره‌ها مربوط به کودکان پسر بوده است، عنوان کرد: 28 درصد مشاوره‌ها مربوط به مشکلات خانوادگی، 22 درصد اختلالات رفتاری، 12 درصد مسایل تحصیلی و هشت درصد نیز در رابطه با مشکلات عادت‌های رفتاری بوده است.
این مددکار ادامه داد: 92 درصد تماس‌ها از طرف مادران، چهار درصد از سوی کودکان، دو درصد از سوی پدران و دو درصد بقیه نیز از طرف افرادی بوده است که به نحوی با کودک در ارتباط بوده‌اند.
وی بیشترین تعداد مشاوره‌ها را مربوط به کودکان چهار تا هفت ساله اعلام کرد و گفت: بیشترین تعداد مشاوره در مورد کودکان چهار تا هفت سال بوده است. گروه سنی زیر سه سال هم در رده بعدی قرار می‌گیرند. صدرنوری همچنین اعلام کرد: اغلب افرادی که با صدای یارا تماس گرفته‌اند از نظر سطح سواد و میزان تحصیلات، دارای مدرک دیپلم بوده‌اند مابقی تماس‌گیرندگان هم به ترتیب مدارک بالای دیپلم، دبیرستان، سیکل و ابتدایی داشتند.